درآمد

درآمد  این کتاب ، داستانِ غریقی است که در دریای متلاطمِ پرسش‌های بنیادینِ بی‌پاسخ ، دست و پا می‌زند تا مگر به ساحل نجات رسد .  
     در این کتاب نقل و نبات و شهد و شکر نیست ، آوای تیشۀ فرهادِ کوه‌کن است تا نوای چنگ و رباب ، تابشِ جرقّه‌ای است کوتاه از خورشیدِ عقلِ بشری ، که به طبیعت خود می‌تابد نه به هوای شهرت و مال و جاه و مقام .
     فریاد این کتاب بیش از آن‌که هلهلۀ شادیِ مستانۀ دانایی باشد ناله‌های دردمندانۀ نادانی است .
      آنان که کتاب را به آخر رسانند کم‌شمارند و کم‌شمارتر همدلان و همراهانِ این کتاب.
     مکتبی که در این کتاب بیان شده است آرایِ انسانی مارکسیستِ کاپیتالیستِ جزئی‌نگرِ کلی‌نگرِ خداجویِ بی‌دینِ فردگرایِ جمع‌گرایِ ایده‌آلیستِ رئالیستِ آرمان‌گرایِ واقع‌گرایِ وطن‌دوستِ جهان وطنِ تکنوکراتِ طبیعت‌دوستِ عارفِ ماتریالیست است .
      فلسفه‌ای که در این کتاب بیان می‌شود و نظریه‌های سیاسی و اقتصادی‌ای که گفته می‌شود مجموعه‌ای است که هر پاره‌ای از آن را در گفته‌های دیگران می‌توان یافت ، امّا این مجموعه از سرِ هم کردنِ پاره‌های ناهمگونِ عقایدِ گوناگون پدید نیامده است بلکه طیِ سالیان متمادی و دَم به دَم عقل بر پیدایش ، وحدت و هماهنگیِ بخش‌های این مجموعه ناظر بوده است .
      هیچ مکتب فلسفیِ منسجم و همگون و فاقد تضادّی تاکنون ارائه نشده و جهان‌بینیِ ارائه شده در این کتاب هم قطعاً از این عیب مبرّا نیست امّا مقایسه و مقابلۀ یک بخش از نظامِ فکریِ ارائه شده در این کتاب با مکاتب فلسفیِ دیگر صحیح نیست بلکه همواره هر جزء از هر مکتبی را باید در نظام کلّیِ همان مکتب تجزیه و تحلیل کرد . برای نمونه نمی‌توان بخشی از نظام فکری مارکسیسم را در مکتب کاپیتالیسم تجزیه و تحلیل و سپس حُکم به صدق و کذبِ آن داد .
     من در این کتاب خود را پایبندِ هیچ مرام و مکتب و مذهبی نمی‌کنم . آن زمان که پای بر زمین دارم انسانی عقلی ، واقع‌گرا ، اخلاقی ، برتری‌طلب ، مغرور و خودخواهم و آن‌گاه که در آسمانِ آرزوها پرواز می‌کنم ، آرمان‌گرا و آزاد از همۀ قیود اجتماعی ، به هر روزنه‌ای سر می‌کشم و به هر سو بال می‌گشایم .