ادامه قوانین حاکم بر مغز
اگر کسی به اصلِ « رفتارِ مشابۀ ساختارهایِ مشابه » باور ندارد ، باید از او پرسید چرا آن دارو را مصرف میکنید ؟ چرا سوار آن هواپیما میشوید ؟ چرا با اطمینان آن اتومبیل را میرانید ؟ چرا دوباره فلان میوه را میخورید ؟ چرا ویولن مینوازید ؟ چرا با خودکار مینویسید ؟ چرا در آب شنا میکنید و چرا با چتر نجات بدون نگرانی از هواپیما به بیرون میپرید ؟ آیا اعتقاد ندارید و آیا این باور بدیهی نیست که داروهای مشابه ، هواپیماهای مشابه ، اتومبیل و میوه و ویولن و خودکار و آب و چترهای مشابه ( با تقریبی قابل قبول ) رفتاری مشابه دارند ؟ آیا اتمهای مس ، مولکولهای اسید سولفوریک و ........ رفتار مشابه ندارند ؟
من در این نوشتار اعتقاد دارم :
نخست آن که محفوظات در مغز به صورت الگوهای مادّی ثبت میشوند و هرگونه معرفتی نیز به صورت الگوهای مادّی در مغز جای میگیرند .
دوم آن که رفتار مغز ناشی از ساختار مادّیِ آن است بنابراین اگر دو نفر از نظر ساختمانِ مغزی کاملاً یکسان باشند یعنی از نظر آرایش و چیدمانِ کوچکترین اجزای سازندۀ اجزای اتمها ، اجزای اتمها ، اتمها ، مولکولها و خلاصه کلیۀ اجزای مادّیِ مغز یکسان باشند ، ایدئولوژی کاملاً یکسان خواهند داشت .
نتیجه آن که هر ساختمانِ مشابه مغز ، رفتاری مشابه مغز خواهد داشت . خودآگاهی ، حکم و قضاوت کردن ، پرسشگری و کنجکاوی و هر نوع رفتار مغز ناشی از ساختمان و ساختار آن است . هرچند اثبات این نظر فعلاً مقدور نیست امّا این نظریه بهتر از نظریههای مابعدالطبیعی میتواند راهنما و راهگشای علمِ ذهن باشد .
رفتار علّی و قانونمندِ مغز
مفاهیم در مغز ما با نظمی خاصّ و قانونمند جای میگیرند . وجودِ این قانونمندی و نظم بدیهی است زیرا بدون این نظم ، استفاده از مفاهیم و محفوظات ممکن نیست .