انجمن امیرکبیر ۱۳۹۰

ادامه سخنرانی در انجمن ادبی امیرکبیر ۱۳۹۰ هر میزان که آزادی و اعتقاد به آزادی رواج داشته باشد ، جزء بر کل و کل بر جزء سریعتر بر هم اثر می‌گذارند .
برای اثر گذاری من و شما بر فرهنگ بشری و فرهنگ بشری بر من و شما ، شرایطی لازم است .
شرط اول آن است که منِ سلول ، جسارت و شهامت پشت پا زدن به هر آنچه که فرهنگ بشری به من تغذیه کرده و می‌کند را داشته باشم . شرط اول طغیان است طغیان سلول بر علیه موجود ، طغیان جزء بر کل . طغیان بر علیه هر آنچه که از کودکی در کندوی ذهن من چپانده‌اند . این طغیان نه با گردن کشی و توسل به سلاح و پرخاشگری بلکه باید در عالم نظر و فقط و فقط در عالم ذهن و اندیشه بروز کند . من به عنوان سلول اثر گذار باید ، بر علیه تمام مفروضات و محفوظات ذهنم طغیان کنم . طغیانی خردمندانه ، طغیانی دگرگون ساز و حتّی نگون‌ساز . من باید خانه ذهنم را هر روز آب و جارو کنم . هر نو رسیده ای را باید حتماً پس از تعمّق ، در ذهنم جای دهم و دائم سازگاری و هماهنگی بین ساکنین ذهنم را بررسی کنم . باید دائماً مفروضات ذهنم را با میزانی به نام عقل وارسی کنم و همزمان دقّت و صحّت عقلم را نیز آزمایش کنم . ترازوی عقل آدمی دائماً نیاز به تنظیم و اصلاح دارد .
تأثیر مفاهیم جدید بر ترازوی عقل من و محتویات ذهن من از شگفتی‌های خلقت است . عجیب‌ترین پدیده در کائنات این است که من متوجّه تضاد در بین محفوظات ذهن و یا متوجّه خطای عقلم می‌شوم . این پدیده دائماً مرا از طریق سعی و خطا به پیش می‌برد و هر لحظه مرا در پله‌ای بالاتر قرار می‌دهد . این را باید تکامل و تطوّر عقل آدمی نامید . عقل آدمی خود خود را می‌سازد و رشد می‌دهد .
اگر من می‌خواهم به عنوان سلولی از موجودِ زندۀ فرهنگِ بشری ، در کل فرهنگ بشری تأثیر گذار باشم باید شک کنم و شک را اولین و اساسی‌ترین گام در جهت تعالی بدانم . باید شجاعت شک کردن در همه چیز را داشته باشم . متقابالاً محیط و جامعه هم باید آزادی اندیشه را فراهم کند .
من حق دارم که آزادی اندیشه داشته باشم . گفته می شود که اندیشه همیشه آزاد است و کسی نمی‌تواند اندیشه آدمی را محدود کند . این سخن ظاهراً درست است اما چون نیک بنگریم سخنِ ناراست و نادرستی است زیرا من زمانی آزاد می‌اندیشم که اولاٌ از اندیشه دیگران مطلّع شوم و ثانیاً اندیشه خود را به دیگران ارائه کنم . ذهن و اندیشۀ آزاد ملازم با تغذیه آزاد ذهن است .