عرفان پناهگاه سرخوردگان از عقل

ادامه عرفان پناهگاه سرخوردگان از عقل من طریقت عرفان را منزل به منزل خواهم پیمود امّا هرگز به دخمه‌های خرافۀ شعبده بازیِ کرامات و ادّعای وصل و حضور و ستیز با فلسفۀ مشّاء و تحقیرِ عقل وارد نخواهم شد .
من در این درد جان سوزِ فِراق و در این برزخ سوزناکِ نادانی ، در این منزل وحشت و حیرت و اشتیاق ، دست و پا خواهم زد امّا هرگز عجول نخواهم بود که با مسکّنی دردِ خود را آرام کنم .
من در اندیشۀ درمان دردم نه تسکین درد . آنچنان خودﹾ دوست و خود شیفته نیستم که به مصلحت اندیشی ، خود را به خواب زنم و در عالَمِ خواب و خیال ، خود را مجذوب نورالانوار کنم و یا در آغوش علّت العلل اندازم و مسئله را مختومه اعلام کنم. من هرگز عجول نخواهم بود و اصراری بر این ندارم که حتماً باید مسئله را حلّ کنم . بشریت میلیون‌ها سال دیگر هم می‌تواند در حالِ وحشت و حیرت و اشتیاق سَر کند .
      آنان که می‌خواهند مدلی از کائنات ارائه کنند و کسانی که در فکر جمع و جور کردن موادّی هستند تا بتوانند به یک مکتب و جهان‌بینی منظم و منسجم و هماهنگ برای تبیین جهان دست یابند ، به دریای هائل و موّاج و طوفانی و بس تاریک و خطرناکی وارد می‌شوند که دشواریِ هر روز آن از سختی و ریاضتِ نَه چهل روز بلکه چهل سال گوشه‌نشینی فزون‌تر است و بسیارند پیروانِ روشِ عقل و رهروانِ این طریقتِ راستین که سرانجام به عرفان یا تبیینِ شاعرانۀ جهان ، پناه برده‌اند .
به راستی آرمیدن در آرامکدۀ عارفانه و جهان‌بینیِ شاعرانه بسیار آسان‌تر از رهروی در بیابان پر پیچ و خم و طاقت فرسایِ روش عقل و فلسفۀ مشّاء است .
من نیز طریقت و سلوکِ مشّاییِ خود را منزل به منزل پیموده‌ام و دریافته‌ام که :
      -اجزای جهان همه در حال تغییر و دگرگونی‌اند .
     -هیچ جزئی مستقلاً دگرگون نمی‌شود بلکه اجزای جهان با ترکیب و تجزیه دگرگون می‌شوند .
     -همۀ اجزای جهان زنده و هوشمند‌اند .
     -دگرگونیِ اجزاء جهان قانون‌مند است . شُدنِ جهان و شُدنِ اجزای جهان بی‌سروسامان و بی قانون و ‌قاعده نیست .