تأملی بر سرشت نوزادان

ادامه تأملی بر سرشت نوزادان مخالفان من ممکن است به این گفتۀ ارسطو ( 322 – 384 ق.م. ) استناد کنند :
«جواب دادن به این سؤال هم براساس منطق و هم بر پایۀ واقعیت عینی دشوار نیست . زیرا این مسئله که بعضیها باید فرمانروا باشند و بعضی دیگر فرمانبردار ، نه تنها ضرور است ، بلکه به مصلحت مردمان است . از لحظه‌ای که موجودات انسانی پا به عرصۀ وجود می‌گذارند تقدیرشان بر جبینشان نوشته شده است . بعضی از آنها برای فرمانروایی و برخی دیگر برای فرمانبرداری آفریده شده‌اند . و هرکدام از این دو دسته ( حکام و فرمانبرداران ) به انواع مختلف تقسیم می‌شوند .» ( ک 1 ، ص 285 )
«پس این نکته آشکار شد که بعضی از موجودات انسانی به طبیعت آزاده هستند و بعضی دیگر غلام و بنده . و برای دستۀ اخیر بنده بودن هم صلاح است و هم صحیح .» ( ک 1 ، ص 288-287 )
و یا پیرو عقاید نیچه ( 1844 – 1900 )  باشند که چنین گفته است :
« بعضیها هستند که عقیدۀ مرا دربارۀ حیات تبلیغ می‌کنند ولی در عین حال مبلّغان برابری و مساوات نیز هستند ... من نمی‌خواهم مرا با این اشخاص اشتباه کنند . زیرا در نظر من حق این است که مردم برابر نیستند . » ................... « ای مبلّغان مساوات ، این جنون قاهر ضعف و ناتوانی شماست که فریاد برابری و مساوات می‌زند . » (ک 6 ، ص 380)
 من پاسخ می‌دهم شاید شما راست می‌گوئید ، پس نوزادانِ یک روزه را به شما وامی‌گذاریم و شما بگوئید که سرشتِ کدامیک از زر یا سیم یا مس است ؟ با تکیه بر کدام علم و تجربه و دانشی شما می‌توانید عیارِ زر و سیم و مس را در این نوزادان بیابید ؟ بی‌شک شما ناتوانید ، پس باید پرورش و تربیت و آموزشِ یکسان را پیشِ رویِ همۀ نوزادان گذاشت و سال‌ها انتظار کشید ، آن‌گاه دیده خواهد شد که کدامیک زرّین‌اند و کدام سیمین یا مسین ؟ آن‌گاه که حدّاقلِ امکانات در اختیار همۀ نوزادان قرار گرفت به ناچار گروهی زر و یا سیم یا مس می‌شوند ، پس آن‌گاه به زرّین‌ها خواهیم گفت که این زر را ما به شما دادیم پس سهمی از آن را به مس‌وارها دهید . با یادآوریِ این نکته که نباید با تکیه بر افراط در جامعه محوری و کلّی‌نگری ، به جایِ آن که زر و سیمِ گروهی را تعدیل کنیم همه را مس کنیم . اگر نمی‌توانیم همۀ نوزادان را از امکاناتِ برابر و یکسان برخوردار کنیم دستِ‌کم می‌توان همۀ نوزادانِ زمین را از حداقلِ امکانات برخوردار نمود .