آزادی اندیشه – تکامل عقل

ادامه آزادی اندیشه – تکامل عقل      اگر زندگی در جامعه، در میان مردمِ یک کشور موجب نفیِ آزادیِ کسی شود و آزادیِ اندیشه ، عقیده، مذهب و آزادیِ بیان او را سلب کند همان بهتر که سر به کوه و بیابان گذارد. ارزش آزادیِ اندیشه و بیان هر فرد ، از مجموعِ مواهبی که اجتماع به او می‌دهد بیشتر است . آزادی به ویژه آزادیِ اندیشه والاترین حقّ انسان است و بیشتر فلاسفه و متفکّرانِ خردمند بر آن تأکید کرده‌اند . برای نمونه به عباراتی از استوارت میل و اسپینوزا بنگریم .
استوارت میل ( 1873 – 1806 ) : در ممالکی که حکومتشان بر قانون مبتنی است ، خواه آن حکومت کاملاً در مقابل مردم مسئول باشد یا نه ، نمی‌توان تصور کرد که حکومت حق داشته باشد بیان اندیشۀ مردم را تحت نظارت خویش درآورد ؛ مگر در مواردی که دولت وسیله‌ای برای بیان تعصب و نابردباری خود مردم شده باشد . .............. بهترین حکومتها هم از بدترین حکومتها از این لحاظ حق بیشتری ندارند .  ( ک 5 ، ص 214 )
استوارت میل ( 1873 – 1806 ) :
خاموش کردن بیان یک عقیده ، شرش به تمامی بشریت می‌رسد ، یعنی به نسل حاضر و به آیندگان ، حتی به آنها که مخالف آن عقیده‌اند بیشتر از آنها که موافق آنند . ( ک 8 ، ص 1282 )
اسپینوزا ( 1677 – 1632 ) :
هر کسی حاضر است که دولت بر اعمال او نظارت کند ولی اجازه نمی‌دهد که دولت بر افکار و اندیشۀ او مسلط شود ؛ یعنی چون همه کس یکسان فکر نمی‌کنند ،رأی اکثریت (در اعمال نه افکار) قدرت قانونی پیدا می‌کند .» (ک 6 ، ص 177)
     در شرایط اجتماعی و اقتصادیِ امروز ، اندیشه و بیانِ آن همچون یک کالای اقتصادی است . تولید و توزیعِ آزادِ اندیشه ، همچون یک کالایِ اقتصادی ، خواه ناخواه پیدایش بنگاه‌ها و تراست‌های نیرومندی را در  زمینۀ پخش و توزیع در پی دارد و این گونه نیست که هر فکرِ درستی و پندارِ معقولی به سادگی بتواند در اختیار همگان قرار گیرد . نفوذ در بنگاه‌هایِ نشر و سخن‌پراکنی و مطبوعات و دیگر وسایل ارتباطی کار ساده‌ای نیست امّا هم‌چنانکه بسیاری از تولیدات مرغوب– که از طرف تولیدکنندگانِ جزء تولید می‌شوند– خواه ناخواه امکان توزیع برای عموم را پیدا می‌کنند ، بسیاری از افکار و عقاید و نظرهای درست نیز خواه ناخواه در دسترس عموم قرار خواهند گرفت . عملاً چارۀ دیگری نیست و باید به این سیستم تن در داد .