جهان‌وطنی و محیط زیست

ادامه جهان‌وطنی و محیط زیست      طیّ دو قرن اخیر بشر از لحاظ صنعتی و فن‌آوری جهش‌های بزرگ و پیشرفت‌های شگرفی داشته است امّا خرد و طبع و مَنِش او متناسب با این پیشرفت‌ها تکامل پیدا نکرده است . آز و طمعِ بهره‌کِشی از زمین و شوقِ مصرفِ نابخردانه و حریصانه ، نسبت به گذشته به مراتب فزونی یافته است . هر انسان امروزین صدها و یا در مواردی هزاران برابر بیشتر از انسانِ چند قرن پیش نفت ، گاز ، آهن ، مس ، اکسیژن و ......... مصرف می‌کند و هزاران برابر بیش از او به زمین و طبیعت زیان می‌رساند .
     حیاتی‌ترین مسئلۀ بشرِ امروز ، محیط زیست و کنترلِ زاد‌و‌ولد است . در این اتوبوس بیش از این نمی‌توان مسافر جا داد . این چه هنری است که جمعیت زمین را به هفت میلیارد رسانده‌ایم ؟ این چه هنری است که جمعیت تهران را به سیزده میلیون رسانده‌ایم ؟ یادِ آن آب و هوا بخیر . یادِ آن آسمانِ آبی بخیر . یادِ آن ریه‌ها و قلب‌های سالم بخیر . یادِ آن خلوتیِ خیابان‌ها و کوچه‌ها بخیر و مهم‌تر از همه یادِ آن روان‌هایِ سالم و دل‌های آرام و آرامش‌ها بخیر .
     در یکصد سال اخیر ما سرمست و مدهوش از اکتشافات و اختراعات ، بس ناپخته و خام بوده‌ایم . به یاد آوریم که :
همین دیروز بود که به هوای دودآلودِ شهرها و مناطق و سالن‌های صنعتی می‌بالیدیم و به هیاهو و سروصدای آن‌ها افتخار می‌کردیم .
گویا همین دیروز بود که از بخار و دودی که از دودکش کشتی‌ها و قطارها و کارخانجات به هوا می‌رفت لذّت می‌بردیم و انبوهیِ این دود و دَم را نشانۀ پیشرفت و ترقّیِ خود می‌دانستیم .
همین دیروز بود که کاربردِ کودهای صنعتی و شیمیایی را معجزۀ مشکل‌گشای کشاورزی و دامپروری می‌دانستیم .
همین دیروز بود که از شلوغی و ازدحام جمعیت شهرها و از انبوهیِ ماشین‌ها در خیابان و کوچه‌ها دلشاد بودیم .  
همین دیروز بود که ساختن شاهراه‌ و راه آهن‌ و تونل‌ و پل‌هایِ درونِ جنگل‎ها و مناطق بِکر را مایۀ افتخار خود می‌دانستیم و از دیدن جاده‌های پیچ در پیچ در آن مناطق لذّت می‌بردیم .
 به راستی که انسانِ خردمند چه به موقع هوشیار شد و به فکر زمین افتاد . به فکر محیط زیست افتاد ، به فکر بهداشت آب و هوا و فضا و خاک و جنگل و ... افتاد . اگر دیر بجنبیم ، زمین را و خود را فاسد کرده‌ایم .