ادامه دانائی- هدف غائی
اجداد غارنشینِ ما و نیاکانِ شکارچی و گذشتگانِ کشاورزِ ما و یا انسانهای قرن گذشته و یا قرن اخیر ، هرگز دوُر هم ننشستهاند و با هم تصمیم بگیرند که هدف غائی چه باید باشد ، بلکه کسبِ معرفت و رشدِ عقل در طولِ تاریخ و به طور طبیعی و عقلانی هدف غائی بوده و هست و خواهد بود . ما و گذشتگانِ ما هرگز در یک گردهمآئی و یا با یک مصوّبه و بخشنامه تصمیم نگرفتهایم که افلاطون و شکسپیر و فردوسی و حافظ و داوینچی و کانت و هگل و پاستور و دیگران را بستائیم و ارج گذاریم بلکه اینچنین انسانهائی در یک روند طبیعی- تاریخی- عقلانی از میان میلیاردها انسان ، برترین و والاترین شدهاند .
بیشک با توجّه به تعریف هدفِ غائی به شکلی که تعریف شد ، طبقاتِ بالایِ مؤثّر در آن فرایند اندیشمندان ، فلاسفه ، هنرمندان ، نویسندگان و در طبقاتِ پائینتر سیاستمداران و مدیران اجرائی و در سطحی پایینتر پیشهوران و کشاورزان و کارگرانند . ذکر این طبقات به این مفهوم نیست که طبقهای یا گروهی خارج از مسیر این فرایندِ کلّی حتّی قدمی برمیدارد .
در اندیشۀ من اَبَرمردان و انسانهایِ جهان- تاریخی ، قدّارهبندان ، سینهستبران ، و مبارزطلبانِ عربدهکشِ تاریخ نیستند . به پندار من ، اَبَرمردها و مردان و زنانِ جهان - تاریخی ، پیلتن و زورمدار و جنگاور نیستند ، بلکه اندیشهمند و اندیشهگرند . آنان کاروانسالارانِ کاروانِ دانائی و آگاهیاند . آنان ملکۀ این کندوی بشریتاند و اََبَرمردانِ نیچه و انسانهایِ جهان - تاریخیِ هگل ، کارگرانِ این کندو .
آنان که بر فرازترین جایگاهِ تاریخ نشستهاند ، پیشگامانِ دانائی و معرفتاند ؛ نه سرداران و پهلوانان و جبّاران . اَبَرمردِ نیچه ، دربانِ کاخِ تاریخ است نه سلطانِ آن . در نظر من ، اَبَرمردان را نیازی به زور نیست زیرا فلاسفه و حکما و علما از قدرتِ ذاتیِ دانایی و آگاهی بهره دارند . آنان بیشتر از همه به آن هدفِ غائی- که همچون خورشیدِ تابناکی ما را به سوی خود فرا میکشد- نزدیکاند .
من هدف غائی بشر را آگاهی دانستم و در جهتِ بیانِ این نظر ، تاریخ و آنچه که به طور مستمر و پیوسته از نسلی به نسلی دیگر به صورت ارثیهای مانا و زنده واگذار میشود - تا هر نسلی خود بر آن بیفزاید و به نسل دیگر واگذار کند - را شاهد آوردم و دوباره حجّت میآورم که هدفِ غائی آن نیست که عَمر و زِید به تاریخ امر کند ، هدف غائی آن است که تاکنون همۀ فردهای جامعۀ بشری در راستای آن پیش آمدهاند و آن تنها رشدِ عقل است .