ادامه دین و سیاست
اگر عصای مابعدالطبیعی را از انسانِ لنگ میستانیم ، تکیهگاهی دیگر را باید جایگزین کنیم . انسانِ لنگ و شَل و معلول را که هزاران سال با تکیه بر عصای ماوراء الطبیعه لنگیده چگونه میتوان بیعصا راه برد ؟
آن کس که محو ماوراءالطبیعه از اذهان آدمی را تجویز میکند باید به هوش باشد که طیّ هزاران سال آجرهایِ بنایِ فرهنگِ بشری با ملات نه چندان محکم پیامهای آسمانی به هم قفل و بست شدهاند . تخریب عجولانۀ این ملات ، ویرانیِ کلِ ساختمانِ بشریت را در پی خواهد داشت . انسان، انسان عادی، بشر امروزی طاقت دل کندن از سروشهای آسمانی و تحمّل عقل و وارستگی را ندارد .
بشر در توجیه کائنات ، تا سالهایِ سال نیاز دارد با سرابها دلخوش باشد و بشر تا سالها نیاز دارد لانه بر باد سازد و خود را ایمن بداند .
بشر تا سالهایِ سال از بیتکیهگاهی و بیپناهی خواهد ترسید . او باید به جایی تکیه کند هرچند تکیه بر وَهم باشد .
من به اندک نخبگان و نادران و فلاسفه و عاقلان ، کاری ندارم ، روی سخن من با عامّه و تودۀ مردمِ جهان است . این مردم تا قرنها باید به شوقِ شیر و شکر فردوس برین و به هوای طنّازی پریوشانِ بهشت ، رام و مطیع باشند و برعلیه جامعه و شهر و کشور و جهان طغیان نکنند ، شبها از دیوار مردم بالا نروند ، دزدی نکنند ، خیانت نکنند ، جنایت نکنند ، ظلم نکنند و از همه مهمتر اوقات و زمان ، زیاده نیاورند .
من در سرتاسر این کتاب عقل را تنها پیامبر و راهبر و منجیِ بشریت میدانم و هرآنچه موافق عقل باشد میپذیرم و هرآنچه مخالف عقل باشد کنار میگذارم . با این یادآوری که عقل کوتاه است امّا هر روز و هر لحظه خودﹾ خود را بالا میکشد .
عقل اوّلین و آخرین و تنها پیامبری است که خدا یا طبیعت فرستاده است و به در رفتار و عملکردِ مغز ، در جمجمۀ ما نهاده است . عمر نوح در مقابلِ عمر این پیامبر لحظهای بیش نیست و معجزات و افسانههای دلپذیر در مقابلِ معجزاتِ این پیامبر ناچیز است . مشروعیتِ همۀ پیامبران– مانند پیامبران ، فلاسفۀ الهی ، نظریهپردازان و حکیمان و رهبرانِ فکری– از مشروعیتِ پیامبرِ اوّل « عقل » مایه میگیرد .