جرم و مجازات
نگاه ما به جرم و مجرم چیست ؟ آیا مجرمان باید مجازات شوند ؟ مجازاتِ مجرمان را تا چه میزان مجاز میدانیم ؟
سرشت انسانها پذیرای تعلیم آموزههای نیک و نیکوئی است . قرنها پیش از میلاد سقراط ( 469 – 399 ق.م. ) چنین گفته است : « هیچ کس به دلخواه خود ، کارِ بد انجام نمیدهد .» ، « نادرستی فقط از ناتوانی در شناختِ آنچه نیک است بر میآید .» ( ک 3 ، ص 127 )
وقوعِ هر جرم معنیاش وجود یک بیماریِ روانی است و وجود آن بیماری روانی معلول شرایط اجتماعی است . مجرم معلول است ، علّت نیست . آیا اگر یک فرد دارایِ سلامت و تعادل روانی باشد جرمی مرتکب میشود ؟ مجرم یا – به پندار گروهی- به پیروی از سرشتِ خود مجرم است و یا نادانی و جهل و سوء تربیت و ناملایمات و نابرابریهای اجتماعی او را به انجام جرم واداشته است . در هر دو حال مجرم معلول است و باید در مجازاتِ او ، جبری بودن وقوع جرم را ملحوظ داشت . اعدام ، شکنجه و یا بدرفتاری و خشم به مجرمان غیرمنصفانه و غیرعادلانه است .
ما در شرایط کنونیِ جامعۀ بشری ، ناچار از مجازاتِ مجرمان هستیم امّا وجدانهای بیدار با غم و اندوه نظارهگرِ مجازات مجرمان هستند . اسپینوزا ( 1677 – 1632 ) در این باب عبارتی انسانی و عقلانی دارد :
نباید تصور کرد که چون آزادی [اراده] وجود ندارد پس کسی مسؤول اعمال و افعال خود نیست . واضح است که چون افعال اشخاص معلول افکار و خاطرات آنهاست ، جامعه برای حمایت خود باید اقداماتی در دستگاههای اجتماعی به عمل آورد که به وسیلۀ آن در مردم تولید بیم و امید کند . .............. مردم «جنایتکار» نیستند و اگر جانیان را کیفر می¬دهیم باید از روی کینه و انتقام نباشد ؛ ما باید آنها را ببخشاییم زیرا که از کردۀ خود آگاه نیستند . ( ک 6 ، ص 168 )
ما فعلاً توانایی و امکاناتِ تربیتِ صحیحِ همگانی جهت پیشگیری از پیدایش جرم و مجرم را نداریم . مجرمان ، معلولِ کوتاهیِ جامعۀ بشری در تأمینِ تربیت و آموزشِ مناسب و معلولِ فقر و اختلاف شدید طبقاتی هستند . بزهکاران ثمرۀ جهل و نادانی یا کوتاهی و ناتوانیِ دولتمردان ، مردمانِ صالح ، و قوانینِ غلط و شقاوت و بیرحمی مردمان هستند . فعلاً ما ناچار از سزادادنِ مجرمانیم امّا در مقامِ نظر، باید جبری بودنِ اقداماتِ بزهکاران را مدّ نظر قرار دهیم .
اعدامشدگان ، قربانیانِ ناتوانی و جهل بشریتاند نه جزا دیدگانِ گناه یا جُرمِ خودشان .