جهان‌وطنی و حدود جمعیت

جهان‌وطنی و حدود جمعیت افزایش زاد و ولد و میزان جمعیت در یک کشور مسئلۀ آن کشور نیست، مسئلۀ بشریت است. در صورت عملی شدن نظریۀ جهان‌وطنی، یک مجمع جهانی حق دارد میزان جمعیت و حدود آن را برای زمین و هر کشورتعیین و برنامه‌ریزی کند. 
جمعیت کره زمین باید کاهش یابد و جمعیت ایران نیز با توجه به شرایط طبیعی و جغرافیایی ، باید حد اکثر تا 30 میلیون نفر محدود شود .
روند افزایش جمعیت جهان تا کجا ادامه خواهد یافت ؟ رابطۀ امکانات زمین و جمعیت چیست ؟ آیا روند افزایش جمعیت جهان معکوس خواهد شد ؟ چه زمانی فرهنگ و دانشِ بشری دربارۀ کاهش و تثبیتِ جمعیت تصمیم خواهد گرفت ؟
آیا با هفت میلیارد جمعیت در کرۀ زمین و تأگید بر حفظ محیط زیست ، امکان تأمین شغل و درآمد و رفاه برای همه، با حداقلِ استانداردِ قابل قبول وجود دارد ؟
شک نیست که وضعیت زندگی طبقات فرو‌دست جامعه باید بهبود یابد ، در صورت بالا رفتن سطح زندگی این طبقات - که اکثریتِ جمعیت زمین را تشکیل می‌دهد - چه فشاری بر منابع زمین وارد خواهد شد ؟ تأمین شغلِ بهتر و یا درآمد بیشتر یعنی مصرفِ بیشترِ این طبقات ، و این به معنی فشار بیشتر بر منابع زمین . بنابراین دوباره به نتیجۀ تقلیلِ جمعیت زمین می‌رسیم . دو میلیارد جمعیت با سطح زندگی مناسب ، بهتر از هفت میلیارد جمعیت است که پنج میلیارد آن فقیر یا گرسنه‌اند . ممکن است فردی تصوّر کند که چارۀ کار ، تقلیل سطح زندگی ثروتمندان جهان به نفع طبقات فقیر و فرودست است در حالی‌که چارۀ فقر ، تقلیل تدریجیِ جمعیت کرۀ زمین است .
     آنان که با کنترل و تحدید جمعیت مخالفت می‌کنند در گوش‌هایشان پنبه کرده‌اند تا نجوای انسان‌هایِ ستم‌دیده را نشنوند . نجوای عجیبی به گوش می‌رسد ، انسان‌های فقیر و بیکار و یا کارفروش به یکدیگر زنهار می‌دهند که نزائید ، این قانونِ ستم‌آلودِ اقتصادِ کار فروشی و کارخری ( کارِ بدنی ) آنان را به این پندار می‌رساند «که ما دیگر بچه‌هایی نمی‌زائیم که برای شما کارفروشی کنند» و این دردِ بزرگی است که هرچه آنان فقیرترند کودکانِ بیشتری می‌زایند .
 آیا آن زنبوران عسلی را که ما ، در کندوهاشان به اسارت گرفته‌ایم اگر بدانند که ما آن‌ها را فقط برای غارت عسل‌‌هاشان پرورش می‌دهیم ، طغیان نخواهند کرد ؟