پدید آمدن "من خود آگاه" شالوده و آغاز شناخت است
بنای شناخت و معرفت ، بر شالودۀ « منِ خودآگاه » ساخته میشود و منِ خودآگاه ریشۀ درختِ معرفتِ ما است .
خودآگاهی بزرگترین مجهول و ناگشودهترین و ناگشودنیترین گرهای است که ذهن بشر با آن روبرو است .
این معمّا که چگونه یک ساختارِ مادّی به خودآگاهی میرسد ما را با تاریکترین تاریکی و سیاهترین سیاهی روبرو میکند و این معمّا با اختراعِ موجودی به نام روح نه تنها گشوده نمیشود بلکه ما را به بیراهه میبرد و با معمّایی پیچیدهتر و مجهولی بزرگتر روبرو میکند .
صحبت از خودآگاهی و « من » سخن گفتن از پیچیدهترین مجهول است . من خود را می شناسم و من میدانم که این من هستم که دارم مینویسم . این خودآگاهی چگونه پدید میآید و چگونه عمل میکند ؟
چگونه متوجّه میشویم که این من هستم که شیرینیِ شکلات را حس میکنم . پرسش این است که شناخت و معرفتِ خودﹾ از خود ، چگونه ممکن است ؟ پرسشِ بنیادین این است که وحدت عارف (من) و معروف (من) چگونه امکانپذیر است ؟
طرح مسئلۀ خودآگاهی در این کتاب شرحِ گمگشتگی در این کلافِ سردرگم و ناگشودنی است . گرهِ « خودآگاهی » نه تنها در این کتاب ناگشوده میماند بلکه امید نیست که مکتب و یا گروه و یا فردِ دیگری هم ، تا صدها سال این گره را بگشاید .
بسیاری از پرسشها و مجهولاتِ بنیادین که تاکنون در مورد هستی شناسی و معرفت شناسی به ذهن انسان خطور کرده و بشر از پاسخِ به آنها ناتوان بوده است ریشه در ناتوانیِ بشر از تبیینِ خودآگاهی دارد .
نابغۀ شهید سهروردی در راه بس طولانیِ شناختِ خودآگاهی ، یک گام پیش رفته است . آقای مهدی امین رضوی در کتاب مختصر و پرمحتوایِ « سهروردی و مکتب اشراق » ، به نقل از شیخ اشراق ، دربارۀ چگونگی خودآگاهی و شناختِ من توسط من، چنین آورده است :