ادامه دین و سیاست
دین به کوتاهی و نارَسی و ناپختگیِ عقل استناد میکند و خود را بر حقّ میداند و عقل نیز خود را تنها وسیلۀ تمیز و حُکم میداند و دین را نیز در دایرۀ شمولِ حُکم و تمیزِ خود قرار میدهد .
دین میگوید عقلﹾ مطلق نیست و حقیقت و مطلق از آنِ ما است و عقل پاسخ میدهد با چه معیار و ترازوئی شما حقیقت و مطلق بودنِ خود را تمیز میدهید و جز من چه میزانی دارید ؟
عقلﹾ تکیه بر استدلال میکند و هرآنچه استدلال شدنی است میپذیرد و هرآنچه استدلالنشدنی است کنار مینهد و دینﹾ خود را از استدلال ، بَری و بالاتر و والاتر از آن میداند و ایمان را جایگزینِ استدلال میکند.
دین رازِ دهر و رمز خلقت و آفرینش را از زبان خدا – بینهایتی در عقل و عشق– میگشاید و گشوده میپندارد و عقلﹾ مسئله را مختومه نمیداند و خدا را مجهولِ اعظم میشمارد و خود را چون طفلی نوپا در ابتدایِ کوره راهِ شناخت میداند.
دینﹾ خود را در پایان راه میداند و رمزِ خلقت و آفرینش را مختومه اعلام میکند و راه را پیموده و پیموده شده قلمداد میکند و عقلﹾ موضوع را نامکشوف و ناگشوده میپندارد و خود را در ابتدایِ راه .
دینﹾ خود را در اصول بینیاز از استدلال میداند و گهگاه چون گریز از استدلال را مقبول نمیبیند به استدلال روی میآورد و در اوّلین گامهای این انعطافپذیری و چرخش ، درمییابد که استدلال از لوازم و تولیداتِ عقل است و به ناچار باید به ملزوماتِ عقل گردن نهد ، به ناگاه به تقدّمِ عقل بر ایمان پی میبرد و دوباره خود را از استدلال مبرّا میداند .
ممکن است کسی ادّعا کند که عقل موجودی نارَس و ناقص است بنابراین حُکمِ آن فاقد مشروعیتِ تامّه است . در پاسخ باید گفت عقلﹾ خود به نارَس بودنِ خود آگاه است و دَم به دم در حال تکوین و تکامل است امّا اگر شما قانونی را و یا حکمی را مطلق و ملکوتی میپندارید مطلق بودن و ملکوتی بودنِ آن را از چه طریقی جز از طریقِ همین عقلِ نارَس گواهی میدهید ؟ بنابراین میزان و ترازوی سنجش شما نیز همین عقل است .
عقل و دین با هم دارای تضادی بنیادیناند و آن کس که در پیِ سازش آنهاست ، آب در هاون میکوبد . امّا از عبارات بالا نباید این نتیجه حاصل شود که عقل با اخلاق هم در تضاد است . چنین نیست بلکه عقل با اخلاق سازگاریِ کامل دارد . حتّی ریشۀ اخلاق را در عقل میتوان دید و من اخلاق را فرزندِ عقل میدانم . این تبلیغاتِ مغرضانه که انسانِ بیدین ، اخلاقی نیست تبلیغاتی عوامانه و عوامفریبانه و برای مصرفِ عوام است . انسانِ عقلی حتماً اخلاقی است .