ستم بر زمین و ظلم بر فقرا
آنچه که یک انسانِ ثروتمند در کشورهای مرفّه در طول عمر خود از منابعِ زمین مصرف میکند در بعضی موارد از آنچه که یک انسان فقیر در کشورهای عقبمانده استفاده میکند هزاران برابر بیشتر است . انسان ثروتمند از منابع زمین بهرۀ بسیار میبرد در حالی که بهای موادِّ مصرفی را به طبیعت و زمین پرداخت نمیکند و همزمان حقوق انسانهایِ فقیر از منابع و معادن طبیعیِ طبیعت و زمین را به رایگان تصاحب میکند و سهم آنان را پرداخت نمیکند ، علاوه بر آن آلودگیهای زیست محیطی را نیز به فقرا تحمیل میکند .
یکی از عللِ وجودِ فاصلۀ عظیم طبقاتی بین یک ثروتمند با یک فقیر ، به یغما رفتن و رایگان بودنِ برداشت از منابع و معادن زمین است . در حقیقت یکی از عللِ وجودِ فاصلۀ طبقاتی ، استثمار زمین و استثمار ثروتهای طبیعیِ زمین توسّط گروهی خاصّ است و این گروه تنها امریکائی یا اروپائی نیستند بلکه ثروتمندان و طبقۀ متوسّطِ کلیۀ کشورها هستند . حقیقت این است که قیمت واقعی مصنوعاتِ صنعتی این نیست که هست ، بلکه با احتساب بهای مواد اولیه دریافتی از طبیعت و زمین بسیار بیش از این است که هست. باید قیمت محصولات صنعتی افزایش یابد تا اوّلاً بودجۀ مناسب ، جهت رفع تبعیض در کرۀ زمین فراهم شود و ثانیاً مصرف بیرویه که نهایتاً به نابودی زمین میانجامد کنترل شود . مشکل اصلی ، استثمار و یغماگری گروهی محدود از منابع و معادن زمینی است .
فلسفۀ جهان وطنی ، انگیزۀ شخصی جهت تلاشِ اقتصادی را نابود نمیکند بلکه سطح مصرف و قیمت کالاهای صنعتی را به نقطهای معقول و عادلانه میرساند .
باید گفت گفت که سهم مصرفِ طبقات پائیندست و فقیرِ جوامع از منابع و معادنِ زمین ناچیز و سهمِ مصرفِ طبقات متوسّط و ثروتمند بسیار زیاد است و از آنجا که عوارضِ بهرهبرداری از منابع و معادن زمینی ناچیز است و از آنجا که من در این مکتبِ فکری حقوق همۀ افراد بشر را- چه فقیر و چه غنی بر منابع و معادنِ زمین- برابر میدانم ، نتیجه میشود که ثروتمندان و طبقۀ متوسّط سهمِ فقرا از منابعِ زمین را ، رایگان تصاحب میکنند .
در نظریۀ اقتصادی جهانوطنی که در این کتاب آمده ریشۀ بیعدالتی از آنجا ناشی میشود که منابع و معادن زمین که متعلّق به همگان است به قیمتی ناچیز به کالا و محصولات تبدیل میشود و در اختیار ثروتمندان قرار میگیرد در حالیکه مصرف بخور و نمیر فقرا از این محصولات در مقابل مصرف ثروتمندان ناچیز است .