ادامه کلّیات
بعید میدانم که رهبرانِ آینده ، علاقه داشته باشند که دست و پای آنها توسّط ملّت بوسیده شود .
بعید میدانم که رمّالها و فالگیرها کارشان در سیاست رونق گیرد .
بعید میدانم که فلاسفه و اندیشمندان دوباره جامِ شوکران بنوشند .
بعید میدانم که کرۀ زمین را به نابودی کشیم .
بعید میدانم که نوزادانی ناقصالخلقه زاده شوند .
بعید میدانم که دیوانههایی چون هیتلر مسلّط شوند و بعید میدانم که انسان کارِ بدنی کند و بعید میدانم که کرۀ زمین تکه تکه بماند .
امّا خوشخیال و سادهلوح هم نباید بود . هنوز هم عدّۀ بسیاری ، شوقِ سوار شدن دارند و بیش از اینان متأسّفانه عدّۀ بسیاری شوقِ سواری دادن دارند . هنوز در میانِ حتّی نخبگان چه بسیارند کسانی که در حسرتِ آمدن یک منجی و رهائیبخش و یا در آرزوی ظهور یک امپراتور و یا شاهنشاه و یا خلیفه هستند ، اینان به دلیلِ قرنها حکومتِ استبدادی و فردی ، دارای خوی و سرشت و طبعی فرد پرست و بردهوارند و بردگی و سرسپردگی به فرد ، در اعماقِ وجودشان رسوب کرده است .
بشر امروزی به شَرفِ علم مشرف شده است . بشر امروز ایدئولوژی انواع ایدئولوژیها را پذیرفته است . بشر امروز هر رویدادی را نه با تعصب و خشم ، نه با محبّت ودلدادگی، بلکه با بینش و دانش میبیند .
بشر امروز حتّی مجرمان را بیمار میداند .
بشر امروز به خود آمده و از ارتکاب جرم خشمگین نمیشود و با دیوانگان و روانیها و مجرمان همدردی و احساس مسئولیت میکند .
بشر امروزی به مراتب متعالیتر از بشر گذشته است .
ما امروز هیتلر و چنگیز را باید رباتهای ناقص و معیوبی بدانیم و در نابهنجاری و ناجوریِ پیدایشِ آنان تحقیق کنیم . ما امروز باید ریشۀ عقدههای خودخواهی ، خودپرستی و تسلّط بر دیگران را بازشناسیم و جامعۀ جهانیِ آینده را از لوثِ وجود این آفات و ویروسهای روانی پاک کنیم .
مدینۀ فاضله همچنان آرمان و آرزوی بشر است ، امّا این بار نه یک یا چند فیلسوف ، بلکه تمامی بشریت باید در طرح و ساختِ این مدینۀ فاضله قدم بردارند و دارند برمیدارند .