ادامه درآمد
اگر فلسفهای ذات و ماهیّتِ اخلاق را کَند و کاو کُند و سرانجام به نسبی بودنِ اخلاق حُکم کند ، چنانچه اخلاقی و انسانی بودن را بیارزش شمارد به بیراهه رفته است .
ما در ارائۀ یک مکتب فلسفی ممکن است در میانۀ راه به مادّی بودنِ جهان و کائنات برسیم و دیگر هیچ ، ممکن است در میانۀ راه به ریاضی بودنِ کائنات برسیم و دیگر هیچ ، ممکن است حقیقتِ اخلاق و همه جایی و همه زمانی آن را نپذیریم ، امّا باید توجّه داشت که سرانجام باید رشتهها را به هم پیچید و به وحدت رسانید ، آخرالامر باید علم و دانایی را با اخلاق و عدالت و زیبائی به هم آمیخت .
هر مکتب فلسفی بدون ارائۀ مکتبِ اخلاقی و مکتبِ سیاسی و اقتصادی ، بازیِ کودکانۀ بیثمری است . اینگونه فلسفهها لذّتبخش امّا بیثمرند . هستیشناسی و معرفتشناسی اگر به ارائۀ یک مکتبِ اخلاقی و یک مکتبِ سیاسی منجر نشود چون درختِ بیثمر است . هر مکتب فلسفی سرانجام باید از اوج آسمانها پا بر زمین نهد و بگوید چه کنیم ، چگونه باشیم و کجائیم و به کجا رویم .