اولین تجربه های حسی، مواد اولیه شناخت است

ادامه اولین تجربه های حسی، مواد اولیه شناخت است من می‌گویم مغز تحت سیطره و تسلّط قوانینِ حاکم بر خود در مراحلِ اوّلیۀ شناخت از موادِ اوّلیۀ حاصل از ادراکاتِ حسّی اولیّه ، اوّلین معرفت‌های ساده و کوچک را می‌سازد و سپس از ترکیبِ این معرفت‌های کوچک به معرفت‌های پیچیده‌تر و گسترده‌تر دست می‌یابد . همان‌گونه که مولکول‌های پیچیده و بزرگ ، از ترکیب اتم‌های ساده و اتم‌ها از چیدمان و ترکیب اجزای ساده‌تری مانند پروتون و نوترون و الکترون شکل می‌گیرند . دلیلِ این گفته آن است که می‌توانیم از خود بپرسیم که نوزادِ چند روزه‌ای که می‌خواهد با مفهومِ اعیان آشنا شود جز ادراکاتِ اوّلیۀ ناشی از حواس چه دارد ؟ او مانند نجاری است که می‌خواهد خانه بسازد و جز چوب مصالح دیگری در اختیار ندارد .
 با این تذکّر که وقتی می‌گوئیم مصالح اوّلیۀ معرفت ، حسیّاتِ اوّلیه است نباید این مصالح و مواد را با مکانیسم و چگونگیِ شکل‌گیری معرفت اشتباه کرد . هم چنانکه اگر کسی بگوید فلان ساختمان از آجر و سیمان و آهن ساخته شده ، منظور او این نیست که مصالح خود به خود و بی‌قاعده و قانون دوُر هم گرد ‌آمده‌اند و این ساختمان را ساخته‌اند . قوانین و قواعدِ ساختِ ساختمان ، با مصالحِ اوّلیه آن ، متفاوت است .
     مواد سازنده معرفت ما ، محسوساتِ اوّلیۀ ناشی از تجربه در اوّلین مراحلِ شناخت است امّا این بدان معنی نیست که مغز و ذهن ، ناتوان از ترکیب این مواد اوّلیه و ساختِ مفاهیم است .بلکه ذهن از ترکیب و چیدمان همان الگوهایِ اوّلیۀ محسوساتِ اوّلیه ، به تدریج مفاهیم را می‌سازد . ذهن کودک می‌تواند از رنگ سبز و اسب ، اسبِ سبز را بسازد . ذهن کودک از ترکیبِ الگوی سوزشِ سوزن و چهره برافروختۀ یک مرد ، پلیدی و بدی را می‌سازد و ......
     اگر در یک قوطی ، چندین رنگ مختلف را با هم مخلوط کنیم ، رنگِ متفاوتی بدست می‌آید که به سادگی نمی‌توان رنگ‌های اوّلیه را در آن بازشناسیم . معرفت ما نیز از ترکیبِ مدرکاتِ حسّیِ اوّلیۀ ما ساخته می‌شود ولی تشخیص و بازشناسیِ محسوساتِ اوّلیۀ پنج‌گانه در ساختمانِ معرفت ما کار ساده‌ای نیست . وقتی این حکم را صادر می‌کنیم ، منظور این است که حتّی مواد اوّلیۀ مفاهیمی مانند حرکت و شکل و بُعد و حجم و کوچکی و بزرگی و مفید و مضر و تصوّر و تخیّل و تجزیه و تحلیل و ترکیب و علیّت و قانون‌مندی نیز از محسوسات اوّلیه ساخته شده‌اند به همین دلیل در تعریف یک چیز غیرحسّی سرانجام و در نهایت به تجربیات حسّی و موادّ اوّلیۀ ناشی از تجربه متوسّل می‌شویم و هر مفهومِ معنوی در صورتی که صحیح و دقیق کالبد شکافی شود از مواد اوّلیه حسّی و حس کردنی تشکیل یافته است .