چگونگی احداث کارخانه لوله سازی آریاوا
من از نوجوانی به کارخانهداری و تولید عشق میورزیدم حتّی در اجرای پروژههای ساختمانی همیشه سعی میکردم با ابتکارات شخصی و طراحی و ساخت وسایلی ، کارِ احداث ساختمان را راحتترکنم .
در اواخر سال ۱۳۵۸ در حالیکه بسیاری از ثروتمندان از کشور مهاجرت میکردند ، تصمیم به احداث کارخانه در ایران گرفتم .
در آن زمان میدیدم که بخشی از نیاز کشور به لولههای فلزیِ شوفاژ و گاز و همچنین لولههای فولادیِ برق از خارج به کشور وارد میشود و تصمیم به احداث کارخانه لولهسازی گرفتم .
ابتدا از بسیاری از کارخانجات لوله و پروفیل بازدید کردم و واقعبینانه به چگونگی تولید ، ماشینآلات و دستگاههای مورد لزوم ، وسعت کار و ویژگیهای این نوع کارخانجات آشنا شدم . همچنین کارخانجاتی را که در ایران امکان تولیدِ بخشی از ماشینآلات مورد نیاز داشتند نیز بررسی نمودم . پس از اخذ مجوزهای اولیه و موافقت اصولی ، از چند کارخانه در آلمان ، سوئد ، چکسلواکی ، آلمان شرقی و رومانی که سازندۀ ماشینآلاتِ لولهسازی بودند بازدید و دربارۀ طرح مفصلاً تبادل نظر کردم .
اولین مسئلهای که باید حل میشد تهیۀ زمین برای کارخانه بود . به قزوین مسافرت کردم و پس از بررسیِ مناطق زیادی در اطراف شهر قزوین ، در کیلومتر 15 جاده بوئین زهرا متوجۀ منطقۀ بسیار وسیع و نسبتاً مسطح و غیر قابلِ کشت شدم که زبالههای شهر قزوین را در آنجا تخلیه میکردند . به فرمانداری قزوین مراجعه و نقشههای ساختمانی و ماشینآلات و مجوزهای اولیه را ارائه کردم و قول دادم چنانچه زبالهها را چند کیلومتر آن طرفتر تخلیه کنند در آن محل کارخانه لولهسازی را احداث و حداقل ۲۰۰ نفر از روستائیان اطراف را در کارخانه استخدام کنم . پس از چند هفته موافقتهای اولیه برای واگذاری ۲۰ هکتار از آن زمین صادر شد و بلافاصله عملیات تسطیح ، حفر چاه ، نردهکشی و تأمین برق مورد نیاز را شروع کردم و به این ترتیب من بانیِ احداث شهرک صنعتی لیا شدم که امروزه منطقۀ صنعتی بسیار بزرگی است .
احداث سالنهای تولید و اداری و جنبی به مساحت حدود ده هزار متر مربع را شروع نمودم اما در اخذ مجوز ورود ماشینآلات مورد نیاز برای تولید چهل و چهار هزار تن لوله و پروفیل در دو شیفت ، با مشکلات عدیدهای مواجه شدم زیرا در آن زمان کشور با کمبود شدید ارز و مشکلاتی دیگر مواجه بود . در هر حال پس از دو سال زحمت طاقتفرسا در اواخر سال ۱۳۶۰ صدای گوشخراش اما دلنوازِ تولید به گوش رسید . 
در راهاندازی و بهرهبرادری از کارخانۀ مزبور برادرم مهندس بیژن ملول نقش بسزایی داشت و مدیریت کارخانۀ مزبور نیز به عهدۀ او بود .
دلنشینترین خاطرهای که از احداث کارخانۀ مزبور دارم ساختِ دو دستگاه از ماشینآلاتِ مورد نیاز تولیدِ لوله بود . به یاد دارم که از تخصیص ارز مورد نیاز برای ورود دستگاه رنگ آمیزیِ لولههای فولادیِ برق نا امید شدم و به ناچار تصمیم به تولید این ماشینآلات گرفتم . لولههای فولادیِ برق پس از برش به طول سه متر میبایستی ابتدا از هر نوع روغن و چربی زدوده شود و سپس با فرو رفتن و بیرون آمدن از مخزن رنگ کورهای ، داخل و خارج لوله رنگ شود و سپس در کورۀ حرارتی تا حدود 90 درجه سانتیگراد به مدت لازم رنگ خشک شود .
قبلاً در آلمان در یکی از کارخانجات ، ماشینآلات مزبور را دیده بودم امّا هیچگونه نقشه و یا اطلاعات دقیقی از دستگاه مزبور نداشتم . پس از حدود دو ماه نقشههای دستگاه مزبور را رأساً آماده کردم و در کارگاههای تراشکاری سه راه آذری و یک کارگاه تراشکاری در خیابان بوعلی اقدام به ساخت قطعات آن نمودم و طی چهار ماه دستگاه مزبور که طول آن حدود دوازده متر بود آماده شد و در مدت یک ماه نصب و راه اندازی شد .
مورد دیگر ساخت دستگاه کویل بازکن بود . دستگاه مزبور را نیز پس از طراحی و تهیۀ نقشههای لازمه ، در تراشکاری خُداش واقع در سهراه آذری که تراشکاریِ نسبتاً وسیع و باتجربه ای بود اقدام به ساخت نمودم پس از حدود دو ماه با توجه به اینکه مواد و وسایل مورد نیاز را قبلاً تهیه کرده بودم ساخت دستگاه به پایان رسید و توسّط یک دستگاه کامیون قطعات دستگاه را به قزوین فرستادم و مطمئن بودم که دستگاه مزبور پس از نصب به راحتی کار میکند . نصب و راهاندازیِ دستگاه مزبور حدود ده روز طول کشید و پس از ده روز مهندس بیژن ملول تلفن کرد و شروع به کارِ دستگاه مزبور را بدون هرگونه گرفتاری اطلاع داد . خبر خوش و لحظهای به یاد ماندنی بود .

کارخانه لوله و پروفیل آریاوا