قوانین حاکم بر مغز

ادامه قوانین حاکم بر مغز به طور خلاصه ، توانائیِ معرفت به زمان ، در مغز انسان ، قبل از ثبت هر تجربه‌ای را تأیید می‌کنم امّا آگاهی و معرفت به مفهوم زمان را موکول به ثبت تجربیات ( تجربیات اوّلیه کودک ) می‌دانم . بنابراین زمان به عنوان « توانائی بالقوه » ، نسبت به معرفت و آگاهی پیشینی است امّا مفهوم بالفعلِ زمان نسبت به معرفت و آگاهی پسینی است .

مجموعه‌سازی و مروری بر مُثُل افلاطونی
ساختار مفاهیم در ذهن به صورت مجموعه‌ها ، زیرمجموعه‌ها و زیرمجموعۀ زیرمجموعه‌ها ....... و اعضای مجموعه‌ها شکل می‌گیرد .
ما با شنیدن کلمۀ میوه ، بدون تصوّرِ میوۀ خاصی ، آمادۀ بیرون کشیدن یک نوع میوه از محفظۀ مغز خود هستیم نه بیرون کشیدن یک حیوان ، هم‌چنین با شنیدن کلمۀ خوراکی منتظر می‌مانیم تا اطّلاعات بیشتری بدست آوریم و هرگز در جلویِ بایگانیِ کوه‌ها منتظر نمی‌مانیم . طبقه‌بندی و مجموعه‌سازیِ اطّلاعات در بایگانیِ مغزِ ما امری بدیهی است .
آنچه که گفته شد رفتار طبیعیِ مغز است و ارادی نیست. ما اراده نمی‌کنیم که افراد را تحت مجموعه‌ها و زیرمجموعه‌ها طبقه‌بندی کنیم این طبقه‌بندی ، رفتارِ طبیعیِ مغز است.
     من بارها مغز انسان را یک ساختارِ صرفاً مادّی دانسته‌ام و این عبارتِ بسیار سهمگین و هولناکی است که کسی بگوید یک ساختارِ مادّی ، به علّت ساختار مادّی ، مفاهیم را با نظم و قاعده مرتّب می‌کند و در خود جای می‌دهد و من خود به عواقب این گفته آگاهم .
رفتارِ مغز به تبعیّت از ساختمانِ آن و ساختمانِ آن به تبعیّت از رفتارِ آن ، در یک روند تاریخی- طبیعی ، آن‌چنان تکامل یافته که از طریق ساخت مجموعه‌ها و زیرمجموعه‌ها و اعضای زیرمجموعه‌ها ، محفوظات را در ذهنِ خود طبقه‌بندی و بایگانی می‌کند . محفوظات بدون طبقه‌بندی ، همچون کتاب‌هایِ بی‌شماری هستند که در انبار یک کتابخانه بدون هیچ‌گونه قاعده و قانونی روی‌هم انباشته شوند ، بدیهی است در چنین انباری پیداکردن یک کتابِ خاص ، کاری است بس پیچیده و زمان‌گیر و سخت . مغز در یک روند تاریخی- طبیعی به نحوی تکامل یافته که محفوظات را با روش مجموعه‌سازی ( یا به عبارت دیگر با استفاده از کلیّات ) طبقه‌بندی و محفوظ می‌کند .