فلسفه شناخت

ادامه پیشگفتار ذهن ما دوربینی بوده که از هرچیز عکس گرفته و تعبیر و تفسیر کرده . چقدر این تعبیرها با چیزِ خارج از ذهن مطابقت دارد ؟ ذهنِ ما چقدر در چگونگی و کیفیت و چونیِ تفسیر و تعبیرِ ما از این تصاویر شریک است ؟
آیینه‌ای تصاویر اجسام را در خود دیده حالا مشکل اینجا است آن آیینه می‌خواهد خود را در خود ببیند ، این به سختی و مشکلات کار بسیار اضافه می‌کند ، امّا این آیینه خوش اقبال است زیرا که هم می‌تواند خود را در آیینه‌های دیگر ببیند و هم آیینه‌‌های دیگر را در خود .
       برای کاوش در ذهن باید ذهن به معنی عام یعنی ذهنِ فیلسوف ، عالم ، مذهبیِ متعصّب ، شاعر یا هنرمند و خلاصه ذهن در معنی عامّ آن را کاوُش کرد تا بتوان خارج از ذهن ، نگاهی درست به ذهن کرد .
 شناختِ شناخت به تنهایی کار فلسفه نیست . همکاری و همراهی فلاسفه ، متخصّصان مغز و اعصاب ، روان‌کاوان ، روان‌پزشکان و زبان‌شناسان و ........ لازم است. مطالعۀ رشد و نمو اندیشه از طفولیت تا کهنسالیِ افراد گوناگون ، کالبد‌شکافی زبان ، مطالعۀ افراد مبتلا به امراض روانی و افرادی که صدمات مغزی دیده‌اند و ...... راهگشا است .
     یک نکته در مورد آگاهی و معرفت گفتنی است و آن این‌که : ما دانائی را خلق نمی‌کنیم بلکه کشف می‌کنیم و راهِ این اکتشاف بر بستر عقل و عقلانیت است و بس .
      انسان از طریقِ تحلیل و تفکّر ، ذرّه‌ای بیش از آن که مجموعه‌هایِ جدیدی از معلوماتِ قبلیِ محفوظ در ذهن خود بسازد ،  فراتر نمی‌رود و نمی‌تواند برود .
به هنگام اندیشه ، هیچ معرفتی در ذهن پدیدار نمی‌شود مگر آن که اجزاء و موادّ اولیّۀ آن قبلاً در ذهن چه از طریق تجربۀ حسّی و یا آزمایش و یا از طریق معرفتِ اکتسابی موجود باشد ، هم‌چنان که هیچ شاخ و برگی در درخت پدید نمی‌آید مگر بر روی ساقه‌ها و شاخه‌هایِ قبلی . با افزودنِ این نکته که مجموعه‌های بسیار زیادی را می‌توان از محفوظاتِ قبلی پدید آورد ، هم‌چنان که بر روی یک درختِ تناور ، از هر ساقه و شاخه‌ای امکانِ برآمدنِ شاخه‌ای جدید وجود دارد .

     معرفت‌شناسی شناختِ چگونگیِ پدیدار شدنِ محفوظات ، آگاهی‌ها ، باورها و اعتقادات و داوری‌ها در مغزِ ما است . شکل‌گیریِ معرفت طبق قواعد پیشینیِ مغز که ناشی از ساختمان مغز است حاصل می‌شود و عوامل پدیدآورندۀ معرفت «منِ خودآگاه» ، «تجربه‌های حسّی» و «آموزه‌ها از فرهنگ بشری» است که تحت «قوانینِ حاکم بر مغز» که ناشی از ساختمان و ساختارِ مغز است وحدت می‌یابند .