سخنرانی در انجمن ادبی امیرکبیر ۱۳۹۰
سلام عرض میکنم ، به آقای صدرا و همکاران محترم ایشان ، خسته نباشید میگویم .
من میخواهم امشب در مورد فرهنگ بشری صحبت کنم و اگر سخن من ، دارای انسجام و هماهنگی همچون یک داستان و رمان نیست پوزش میخواهم .
تعاریف گوناگونی از فرهنگ شده ، امّا منظور من از فرهنگ بشری ، « یافتهها و ساختههای بشر است » کلیه آثار معنوی و مادّی پدید آمده توسّط بشر از بدو پیدایش تا امروز را ، من فرهنگ بشری مینامم .
فرهنگ بشری موجودی است زنده ، مرکب و واحد ، با عمری به قدمت بشر که در پهنهای به وسعت زمین زیسته و خواهد زیست . هر تقسیم و هر تحلیلی از فرهنگ بشری ، اگر وحدت و یگانگی آن را خدشهدار کند نابجا است و هر اندیشهای اگر به اندامها و یا سلولهای تشکیل دهندۀ فرهنگ بشری ، هویت و شخصیت مستقل بخشد اندیشهای ناروا است که راه به جائی نخواهد برد . تصور ما از فرهنگ بشری باید همزمان تحلیلی و ترکیبی باشد . به این معنی که هنگام تفکّر در مورد هر جزء از فرهنگ بشری ، دائماً باید به یاد داشته باشیم که این جزء ، مستقل از کل نیست و هم چنین هنگام اندیشیدن راجع به فرهنگ بشری به عنوان یک موجود مرکب و کل ، دائماً باید به خاطر داشته باشیم که این موجود در ضمن وحدت ، مرکب از اجزائی است .
من و شما و مردمان مصر و چین و ایران و یونان و ... هر کشور و هر ناحیهای دیگر در روی کره زمین سلولهای این موجود زنده ایم . هر سلول از فرهنگ بشری در حال ساختن فرهنگ بشری است و همزمان فرهنگ بشری ، در حال ساختن سلولها . جزء ، کل را دگرگون میکند و میسازد و کل دوباره جزء را دگرگون میکند و میسازد .
من صراحتاً و با صدای بلند اعلام میکنم که هیچ فرهنگی از زیر بته ، یک شبه به دنیا نیامده و مالکیت فرهنگ بشری ، در هر زمانی و در هر مکانی متعلّق به کل بشر بوده و هست . باید عاری از خود شیفتگی ، ترس ، عقده ، جهل و کوته بینی ، فرهنگ بشری را موجودی واحد و زنده و متعلّق به خود بپنداریم .
قبلاً گفته شد که سلولها موجود را میسازند و موجود سلول را . و از این رهگذر هر لحظه فرهنگ بشری پربار تر و متعالیتر میشود . اکنون ببینیم این داد و ستد حیات بخش چگونه شکل میگیرد .