ادامه مقاله مبانی سیاسی نظریه جهان وطنی (غلامعلی ملول)
فلسفۀ جهانوطنی یک آرمان است و اجرای سادهلوحانه ، عجولانه و نابخردانۀ آن تباهی و هرج و مرج و آشوب و غارت و جنگ و نیستی به دنبال خواهد داشت . قضاوت در مورد فلسفۀ جهانوطنی باید بر مبنای عقلِ سلیم و خرد و آیندهنگری و فارغ از احساسات نژادپرستانه و حس برتری طلبی و خود شیفتگی باشد .
من خود در شرایط کنونیِ جامعۀ بشری ، در عمل ناسیونالیست و در نظر ، انترناسیونالیست هستم.
ایدۀ جهانوطنی یک آرمان انسانی است و نباید توقّع داشت که بدون آماده شدن بسترِ فرهنگی و مقبولیتِ عامِّ افکار عمومیِ جهان ، دفعتاً کشوری به تنهایی مرزها را برچیند ، سلاحها را نابود کند و پایگاهها و پادگانهای نظامی را تعطیل نماید . متأسّفانه بشریت محکوم است تا سالیان دراز نظارهگر فجایع و مصائب خودﹾساختۀ خود باشد .
برداشت از حکومت جهانوطنی ، احساس تعلّقِ جهانی و قبولِ مسئولیتهای جهانی ، اگر سطحی باشد نه تنها به تکامل بشری نمیانجامد بلکه جامعه و بشریّت را به لبۀ پرتگاه میبرد .
برداشت غلط از حکومت جهانوطنی ، موجب تسلّط خودخواهان بر بشریّت خواهد شد ، موجبات تسلّط دوبارۀ امثال چنگیز و هیتلر خواهد شد . حکومت جهانوطنی یعنی نفی حکومتِ فرد یا گروه یا ایدئولوژیِ خاص بر زمین . حکومت جهانوطنی یعنی حکومتِ عقل بر زمین و بشریت ، یعنی عقل برای بشر تصمیم بگیرد . موضوعﹾ تغییرِ نوعِ حکومتِ یک کشور نیست زیرا که جمهوریهای سلطنتی ، پارلمانهای انتصابی و قوانین اساسیِ مغایر با حقوق اساسیِ انسانها را زیاد میبینیم . ما باید مفهوم حکمران و حکومتکننده را در ذهن خود اصلاح کنیم . دیگر بشر حیوان نیست که زورمندان و سلطهجویان ، خودخواهان و خودپرستان حکومت کنند .
عملی شدنِ آرمانِ جهانوطنی به ایجاد یک جهانِ فاضله میانجامد نه یک مدینۀ فاضله زیرا ساختن یک مدینۀ فاضله در میان شهرها و کشورها و مناطق عقبمانده امری محال است . باید جهانی اندیشید و به جای مدینۀ فاضله ، جهانِ فاضله را مطرح کرد . جهانِ فاضله هنگامی عملی است که شهری ویرانه و عقبمانده در آن نباشد زیرا از هر شهر عقبمانده امکان هجوم و حمله به مناطق آبادِ دیگر هست . درهر شهر هم ، آحاد جامعۀ آن شهر باید از حدّاقل استاندارد زندگی بشری برخوردار باشند در غیراینصورت خطر ظهور افرادی وجود دارد که دار و دستهای راه بیندازند و شهر و زمین را به تباهی بکشند .