ادامه مقاله مبانی سیاسی نظریه جهان وطنی (غلامعلی ملول)
در جهانوطنی و « زمینِ فاضله » همۀ مبانی و اصول باید بر اساس مرامِ « جهانوطنی » باشد و کلیۀ مبانی و اصولِ قبلی باید اصلاح شوند . جُرم باید بیماری تلقّی شود زیرا مجرمان مریض هستند و بیمار و معلولاند . بیمه باید سراسری و فراگیر شود . امکانات اوّلیه نظیر بهداشت و تعلیم و تربیت باید در حدّ مطلوب در اختیار همگان قرار گیرد ، حسّ برتریطلبی آحاد جامعه باید تحت کنترل درآید ، از ایجاد عقدههای حقارت باید پیشگیری شود و .... کنترل موالید باید اجرا شود ، یک میلیارد مرفه بهتر از هفت میلیارد جمعیت است که پنج میلیارد آن فقیر باشند . امّا اجرای این موارد و حصول این آرمان چگونه امکانپذیر است ؟ تأمین بودجۀ این طرح از طریق دریافت عوارضِ بهرهبرداری از منابع و معادن ، امکانپذیر است . باید یک نهاد بشری ( بین المللی ) به عنوان نمایندۀ کرۀ زمین ، سهم زمین را که تولید کنندۀ موّاد خام و طبیعی است از فروش کالاهای صنعتی دریافت نماید و در جهت اهداف نظریۀ جهانوطنی هزینه کند . دریافت این عوارض حتّی امروز هم که زمین یکپارچه نیست امکان پذیر است .
دریافت عوارضِ بهرهبرداری از منابع و معادن زمین- به میزانی دهها برابرِ آنچه که امروزه دریافت میشود- موجب گران شدنِ محصولات صنعتی و متقابلاً کاهشِ تقاضا برای این محصولات خواهد شد– که در جای خود پدیدۀ میمونی است – امّا با وجودِ این کاهشِ تقاضا ، منابع بسیار هنگفتی از محلِ این عوارض به دست خواهد آمد .
ممکن است تصوّر شود که من سادهلوحانه و تنها به قاضی رفتهام و طرحِ حکومتِ جهانوطنی دادهام . ممکن است تصوّر شود طرحِ حکومتِ جهانوطنی مانند این داستانِ سادهلوحانۀ خیالی است که ما به شیرها بگوئیم به گوزنها کاری نداشته باشید و به گوزنها بگوییم که هر روز یکی از شما داوطلبانه خود را به کام شیرها بیندازید و شهید راهِ صلح و دوستی شوید . من این نقد و پندار را تأیید میکنم . و تا حدودی با این گفتۀ هابز ( 1679 – 1588 ) موافقم که گفته است :
« مردم نسبت به یکدیگر مثل گرگاند » . ( ک 4 ، ص 19 )
نظریۀ حکومتِ جهانوطنی با موانع اساسی و بزرگی روبرو است که تا سالیان دراز امید به اجرای آن نیست ، امّا چارهای نیست .
به هر لحظه از تاریخِ بشری که نگاه کنیم چه میان آحادِ مردم و چه میان اقوام و چه میان ملّتها و دولتها ، دو نیرو همیشه آنان را در تعادلی ناپایدار نگه داشته است .