ادامه مقاله مبانی سیاسی نظریه جهان وطنی (غلامعلی ملول)
رؤیای جهانوطنی واقع بینانهتر و عملیتر از رویای مرامهای اشتراکی است امّا برای خوشایند طبقات فرودست جهان سرهمبندی نشده است . جهانوطنی یعنی عملی شدن همه رؤیاهای انسانهای خردمند ، که از بدو پیدایش بشر در روی زمین تا امروز ، در قالب همۀ ایدئولوژیهای انسانی و عدالتخواه ارائه کردهاند .
تضمین اجرائی شدن ایدۀ جهانوطنی در انرژی و قدرتی است که در ذاتِ این ایدئولوژی نهفته است . این ایده به طبقۀ خاصّ و یا گروه و نژاد خاصّی وابسته نیست و آبشخور آن عقلانیت است . این ایده وابسته به بشر است ، وابسته به بشر و زمین و بشرِ زمینی است .
در دورۀ جهانوطنی ، مهمترین پاسدار و نگاهبان جامعۀ زمین کشور ، خرد و عقلِ بشر است . همه ارزشها و انگیزههای بشر ، در دوران جهانوطنی ، از خرد و بینشِ کلّینگر و وجدانهای آگاه و خردمند بشر در آن دوره سرچشمه خواهد گرفت . آبشخور ارزشها و انگیزههای بشر امروز ، ترس از جزای دنیوی و اخروی است که به تجربه میبینیم کارآئیِ کافی ندارد . این ترس باید زایل شود و به جای آن خرد و خردمندی باید مهارِ شخصیّت و فطرت بشر را در دست گیرد . باید خرد- عقلانیت همراه با اخلاق -در ژرفای ذهن و شخصیت افراد به صورت وجدان تجلّی کند .
ایدۀ بشرِ زمینی و جهانوطنی قطعاً آرامترین و عظیمترین انقلابی است که از بدو خلقت بشر تا امروز روی داده است . این انقلابی نیست که طی چند سال روی دهد . شاید قرنها این انقلاب طول خواهد کشید . انقلابی است که نه تنها معیارها و ارزشهایِ فردیِ فرد فردِ بشر را تغییر خواهد داد بلکه مفاهیمی نظیر ملّت ، دولت و بشر و زمین و تکامل همه و همه را دگرگون خواهد کرد . این انقلاب انتقال از فرهنگ غریزی به فرهنگ عقلانیت است .
با این همه این پرسش به جا است که چرا تحقّق این آرمان در آیندهای نزدیک ممکن نیست . باید گفت ایدۀ جهانوطنی از طرفی با چالشهای بنیادین وانبوهی مانند مطلقاندیشی ، تعصّب ، خودخواهی ، مصرفگرائیِ آزمندانه ، برتریطلبیِ افسارگسیخته و روحیههای تجاوزگر روبرو است زیرا آبشخور رفتار بشرِ امروزین غریزه است نه عقلانیت و از طرف دیگر ایدۀ مزبور به عنوان یک ایدئولوژیِ منسجم باید نگرانیهایی از قبیل قالبی شدن انسانها ، یکسان شدن فرهنگها و حذف سنّتها و آداب و رسوم محلی را برطرف نماید .