ناسازگاری‌های عرفان با عقل

ادامه ناسازگاری‌های عرفان با عقل کسی کو عقل دوراندیش دارد       بسی سرگشتگی در پیش دارد
ز دور اندیشی عقل فضــولی        یکی شد فلسفی دیگر حلـولی
............
رها کن عقل را با حق همی باش       که تاب خور ندارد چشم خفاش " شبستری "

عقل اگر گوید خلاف این سخن        حرف او مشنو که ابله مردکی است
" نعمت اله ولی "

معرفت و آگاهیِ انسان ، از فلسفه مشّاء است و این عرفان است که گهگاه از فلسفۀ مشّاء یاری گرفته ، نه این‌که فلسفۀ مشّاء و عقلانیت از عرفان یاری گرفته باشد .
اگر مکاتب غیر مشّایی– چه زمینی و چه به ظاهر آسمانی– قدر و منزلتی داشته باشند ، آن قدر و منزلت را وام‌دارِ فلسفۀ مشّاء و تعقّل و اندیشه‌اند .
حالات سماع و وجد و حضور و ذوب و فنا و وصل و .... حالاتی است شخصی و کسی حق ندارد در حالات شخص دیگری دخالت کند و مانع شود . هرکس مجاز است به هر شکل که دوست دارد آرامش و شادی و نشاط پیدا کند . روش‌های گوناگون در مکاتب مختلف عرفانی نظیر ذکر و ریاضت و چله‌نشینی و .... نیز رفتاری است که کسی نمی‌تواند و نباید و حق ندارد در آن‌ها دخالت کند و یا مانع شود . این گونه اَعمال ، رفتاری است مربوط به خود آنان امّا نفی عقل و ضدّیتِ با عقل و ادّعای کشف رموز و اسرار و از همه بدتر ادّعای کرامات و معجزات ، با عقل و منطق و استدلال سازگار نیست . هرچند که این گروه را با استدلال سروکاری نیست .