اولین تجربه های حسی، مواد اولیه شناخت است

ادامه اولین تجربه های حسی، مواد اولیه شناخت است حاصل سخن اینکه : مادّۀ اوّلیه و مصالح نقاشی این نوجوان ، چند رنگِ بسیط و ساده است . رفتار این فرد را از طفولیت تا نوجوانی دوباره مرور کنیم . اوّلین بار این کودک با قلم چیزی با رنگ زرد روی بوم می‌کشد و قسمتی از بوم را زرد می‌کند . دفعۀ بعد با رنگ قرمز قسمتی از بوم را قرمز می‌کند . چند روز بعد با رنگ آبی و ..... . چند هفته بعد در کنار رنگ زرد ، رنگ قرمز را می‌کشد و به تدریج روزی با چند رنگ یک نقاشی می‌کشد . روزهای نخست ، کودک احساسی ساده از رنگ‌های بسیط زرد و یا قرمز و ..... داشت امّا امروز او با تابلوئی کمی پیچیده روبروست . تابلوئی که از قرمزهای پررنگ و کم‌رنگ و زردهای کم‌رنگ و پررنگ و طیف‌هایی از چند رنگ دیگر ساخته شده‌است . این کودکِ چند ساله ، از نظارۀ این تابلوی نقاشی- که در لوح ذهن خود نقاشی کرده- احساسی پیچیده و مرکّب دارد . این احساس ، کلمه‌ای یا جمله‌ای از کتابِ تفکّر و یا اندیشه و یا معرفت او است . این ادراک همان ادراکی است که ما از مفاهیم آسمان ، بارانِ بهاری ، شبِ مهتابی ، قاتلانِ بالفطره و ...... و یا خسروشیرین داریم .
     من در این کتاب بارها عبارتِ تجربه را به کار برده‌ام و منظور از تجربه آن است که حواس ما در معرض محرکّی قرارگیرد و ادراک ناشی از آن تحریک را تجربه دانسته‌ام .