حاکمیت

انتخابات امروزه مراجعه به آرای عمومی از طریق انتخابات و دریافت رأی از آحاد جامعه عملی‌ترین راه تعیین ارادۀ عمومی – حاکمیت – است . در شرایط کنونی جز انتخابات راه دیگری برای تجلّی آرای عمومی نیست با این وجود ، این روش بی‌ایراد و اِشکال هم نیست .
برای نمونه ، مکانیسمِ کنونیِ رأی‌گیری ، مردم را وادار می‌کند فقط به صورت صد درصد مخالف و یا صد درصد موافق ، نظر خود را اعلام کنند . فقط به همین یک دلیل نتایج شمارش آراء می‌تواند با حقیقتِ نظریات رأی‌دهندگان متفاوت باشد . مثلاً اگر تعداد رأی‌دهندگان ده نفر باشند و چهار نفر نود و پنج درصد مخالف و شش نفر پنجاه و پنج درصد موافق باشند در این‌صورت چهار نفر رأی منفی و شش نفر رأی مثبت خواهند داد و نتیجۀ نهائی طبق روش معمول مثبت خواهد بود در حالی‌که اگر برای هر فرد ضریب یک تا صد و به صورت مثبت و منفی به حساب آوریم رأی مخالفان منفیِ سیصد و هشتاد و رأی موافقان مثبتِ سیصد‌و‌سی خواهد بود و نتیجۀ نهائی منفی خواهد بود که کاملاً برخلاف نتیجۀ حاصل از روشِ اوّل است . البته محدودیت‌های اجرائی و فقدانِ امکانات در سیستم‌های رأی‌گیری ، افرادِ جامعه را به گردن نهادن به تصمیمات اتّخاذ شده به روش کنونی  مجاب می‌نماید.
همچنین اظهارنظرِ فردِ رأی دهنده در زمانِ اظهارِ رأی شکل گرفته و چه بسا مدّتی بعد،  نظرش تغییر یابد درحالی‌که تکیه بر آرای عمومی به او اجازۀ اصلاح و یا تغییر نظر خود را حدّاقل تا چند سال نمی‎دهد . البته باز هم باید گفت چاره چیست ؟ راه حلِ عملی کدام است؟
از همه بدتر آن است که میلیون‌ها نفر حقوق ناشی از آرای خود را به تعداد محدودی افراد به عنوان نماینده واگذار می‌کنند و در موضوعات مختلف و در زمان‌های مختلف نتیجه رأی این افرادِ معدود ، به عنوان نظر و عقیدۀ یک ملّت منظور می‌شود. امّا باز هم باید گفت چاره‌ای نیست فعلاً این عملی‌ترین راهکار است و تا زمانی که علم ، یک چهارچوب عملیِ قابل اتّکاء در زمینۀ رأی‌گیری پیشِ روی ما قرار نداده است باید آرای عدّه‌ای معدود را به جای آرای عمومی پذیرفت ، امّا همیشه باید متوجّه باشیم که این یک سیستمِ آرمانی نیست.