ادامه اطلاق ذهن به عین
نتیجۀ این تفسیر آن است که اگر تجزیۀ کوچکترین ذرّات اتمها ادامه یابد به عنصری غیرمادّی که من آن را عنصرِ اوّلیۀ خنثی و بیهوش مینامم خواهد رسید . آن مرحله سدّی است غیرقابل عبور که انسانِ اندیشمند را به تأمّل و تردید در تصوّری که از مادّه دارد ، وادار میکند.
فلسفه از بدو پیدایش تاکنون در چنبرۀ بود یا نبود و یا چیستیِ این مادّۀ اوّلیۀ بسیطِ کائنات ، دست و پا میزند و نیز در پیِ کشف آن است که چرا اَعیان از چیدمان و همنشینیِ این مادّةالمواد پدید آمده است ، ما را توانِ گذر از این سدّ عظیم نیست . آنچه که ما باید بشناسیم چگونگیِ ساختار و سازمانِ مجموعهها و در نتیجه رفتار و عملِ آنها است .