ادامه قوانین حاکم بر مغز
به عبارت دیگر بین الگوهایِ اجزای کائنات در ذهن ما و همان اجزای کائنات در خارج از ذهن ، رابطهای است یکسان . مثلاً اگر 100 متر را در ذهن داریم و 10 متر را هم داریم اگر در عالَمِ خارج از ذهن 100 متر ، از 10 تا 10 متر ، در کنار هم درست میشود ، در ذهن هم همین نسبت وجود دارد. زیرا اگر به کسی بگوئیم زمین فوتبال و بعد بگوئیم زمین تنیس ، او همان تناسبات کمّی اندازه را بین این دو در ذهن رعایت میکند به عبارت دیگر همان نسبت و رابطهای که یک جزء از جهان را در ذهن ما مُبدّل به یک الگو در ذهن میکند همین شکلبندی و نوعِ تبدیل برای همه اجزاء یکسان است و در نتیجه همان نسبتی که در جهان بین اجزاء هست در ذهن ما هم هست. به عبارت آشکارتر
تناسب عین با ذهن نسبتی ثابت است و تابع عینِ خاصّی نیست. الگوی ذهنی ما از جهان با عینِ آنها متناسب است . زیرا اگر این نسبت از یک عین به عین دیگر تغییر کند ما هرگز قادر به ایجاد توازن بین ذهنیات نخواهیم بود و هرج و مرج در مفاهیم ذهنی و محفوظات ذهنی ما حاکم خواهد شد .
اصل 2 : نامها نشانی و نشاندهندۀ مسیر و آدرس موجودات و مفاهیم در ذهن ما هستند . برای نمونه سیب ، نشانیِ نگهداریِ الگویِ سیب در ذهن ما است . شکل سیب ، مزّه سیب ، اندازۀ سیب ، خواصّ سیب ، وزن سیب و ..... همه به شکل الگوهایی مرتبط با هم در ذهن ما جای دارند و نام سیب راهنمای مراجعه به این محفوظات است.
نامِ سیب مفهومِ سیب نیست بلکه آدرسِ مفهومِ سیب است.
بیان شیرینی و مزۀ شیرین برای کسی که تاکنون شیرینی را نچشیده امکانپذیر نیست . فقط یک راه دارد ، یک حبّه قند به او بدهیم و بگوییم که نام این مزّهای که احساس کردی شیرینی است . به عبارت دیگر به او میگوییم نام الگویی که در مغز شما پدید آمد شیرینی است . پس شیرینی مفهوم نیست بلکه آدرس مفهومِ شیرینی است .
اسامی ، نشانیِ چیزها در مغر ما است و آنچه که در ذهنِ ما از چیزی هست فقط خواص ، عوارض ، نسبتها و روابط آن چیز هست با چیزهای دیگر . نامها شناسه (کُد) مفاهیماند همچون شناسه (کُد) یک کتاب در کتابخانه .
اصل 3 : ما به سلولهای حافظۀ مغزمان که هنوز خام هستند دسترسی نداریم . قسمتهایی از حافظه که دست نخوردهاند قابل دسترسی نیستند .