ادامه پدید آمدن "من خود آگاه" شالوده و آغاز شناخت است
مادام که « خودآگاهی » را که از پدیدارهای موجودی مادّی به نام مغزِ انسان است, به مابعدالطبیعه و ملکوت اعلی وعوالمِ روحانی نسبت دهیم ، ذرّهای در این مسیرِ بس دشوار و طولانی پیش نخواهیم رفت . باید از دریچه و زاویهای دیگر به « خودآگاهی » نگاه کنیم .
در پایان این قسمت طرح پرسش معماگونهای بیجا نیست :
قبلاً گفته شد که خودآگاهی نتیجۀ یک ساختارِ مادّی است همچنین گفته شد که ساختار و ساختمانهای مشابه ، رفتارِ مشابه دارند ( البته منظور از تشابهِ ساختمان ، تشابه تا کوچکترین اجزاء است ) . اکنون اگر فرض کنیم موجودی از هر جهت عیناً شبیه من ( نویسنده این عبارت )- با همان ساختمان و ساختارِ مغز و محفوظات و تجربیاتِ منِ نویسنده- ساخته شود ، در آن صورت او فرد دیگری است . حالا این پرسش پیش میآید که وضعیت و نسبتِ « منِ » من و « منِ » او چه میشود ؟ آیا او فکر میکند من هست و من فکر میکنم او هستم یا من فکر میکنم من و او توأم هستم و او فکر میکند او و من توأم هست ؟ شاید ما هریک دارای تشخّصِ جداگانه امّا مشابه خواهیم بود .