مبانی‌سیاسی‌جهان‌وطنی

ادامه مقاله مبانی سیاسی نظریه جهان وطنی (غلامعلی ملول) اگر آبشخور ایدۀ جهان‌وطنی در گذشته ، افکارِ عدالت‌خواهانه و برابری و برادری بود ، امروزه انگیزۀ بسیار مهم‌تری حکومت جهان‌وطنی را ایجاب می‌کند که همانا به خطر افتادنِ موجودیتِ بشر و ثباتِ کرۀ زمین و محیط زیست است . در شرایط اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی امروز ، وجود کشورهای مستقل و غیر متعهّد به مصالحِ جهانی- که هریک آزمندانه و با وَلَع بسیار در رقابتی کوته‌بینانه ، به بهره‌برداری از منابع و معادن زمین مشغول‌اند– امری غیر عقلانی است .
 سرتاسرِ زمین باید زیر پوشش یک قانونِ اساسیِ جهان‌شمولِ کلّی‌نگر ، عاری از تعصّب و نژادپرستی قرار گیرد .
آنچه که امروزه حکومت جهان‌وطنی را امری جبری و حیاتی ساخته ، سربرآوردنِ یک مدّعیِ جدید و یک مصلح و ندادهنده و هشدار دهندۀ جدید به نام زمین ، طبیعت و محیط زیست است .
 امروزه این زمین و محیط زیست و طبیعت است که با قاطعیت و صلابت انسان‌ها را و دولت‌ها را و دولت‎مردان را به تشکیل یک حکومت جهان‌وطنی باز می‌خواند و تشکیل چنین حکومتی را جبری و پدیده‌ای بسیار طبیعی جلوه‌گر می‌کند .
 امروزه این زمین است که فریاد برآورده که ای انسان‌ها ، هرآنچه از آب و هوا و درخت و جنگل و دریا و رود و باد و آفتاب و آهن و مس و نقره و طلا می‌خواهید می‌دهم به شرط آن‌که دوباره به من بازگردانید .
امروزه این زمین است که ندا برآورده ، ای انسان‌ها دیگر زمان مفت‌خواری و لاابالی‌گریِ اقتصادی به سرآمده است ،
 آنچه که      تا به حال به رایگان از من به تاراج برده‌اید بس است ، زین پس هر چیز را فقط به شما وام می‌دهم و دوباره باید عیناً و سالم بازگردانید که اگر این نکنید حیاتِ شما را از شما خواهم گرفت .
خوشبختانه سال‌ها است که انقلابِ شکوفنده و بالندۀ شکل‌گیریِ جهان‌وطنی و گسترش اندیشه و باورِ نظریۀ جهان‌وطنی در حال شکوفائی است زیرا این طرح از خرد و عقل مایه می‌گیرد و نیرویِ پیش رانِ آن همین ویژگی است .