ادامه مبانی سیاسی نظریۀ جهانوطنی
ایدۀ بشرِ زمینی و جهانوطنی قطعاً آرامترین و عظیمترین انقلابی است که از بدو خلقت بشر تا امروز روی داده است . این انقلابی نیست که طی چند سال به بار نشیند . شاید قرنها این انقلاب طول خواهد کشید . انقلابی است که نه تنها معیارها و ارزشهایِ فردیِ فرد فردِ بشر را تغییر خواهد داد بلکه مفاهیمی نظیر ملّت ، دولت و بشر و زمین و تکامل همه و همه را دگرگون خواهد کرد .انقلاب جهان وطنی انتقال از فرهنگ غریزی به فرهنگ عقلانی است .
با این همه این پرسش به جا است که چرا تحقّق این آرمان در آیندهای نزدیک ممکن نیست . در پاسخ باید گفت ایدۀ جهانوطنی از طرفی با چالشهای بنیادین وانبوهی مانند مطلقاندیشی ، تعصّب ، خودخواهی ، مصرفگرائیِ آزمندانه ، برتریطلبیِ افسارگسیخته و روحیههای تجاوزگر روبرو است زیرا آبشخور رفتار بشرِ امروزین غریزه حیوانی است نه عقلانیت و از طرف دیگر ایدۀ مزبور به عنوان یک جهان بینیِ منسجم باید نگرانیهایی از قبیل قالبی شدن انسانها ، یکسان شدن فرهنگها و حذف سنّتها و آداب و رسوم محلی را برطرف نماید .
گسترش ، رشدِ تکامل و اجرای این انقلاب با چالشهای عظیمی نیز مواجه است . مهمترین مانع در برابر رواج ایدۀ جهانوطنی تعصّبات ملّی و روحیۀ ملّت پرستی و میهن پرستی است . هنوز بشریت به آن مرتبه از خرد و عقلانیت نرسیده که انسانیت را بر ملّیت و قومیت مقدّم بداند . به گفتۀ جان دیوئی ( 1952 – 1859 ) :
در این حالات بینالمللی بودن یک واقعیت و قدرتی است نه آرزو و امید . روح ملت پرستی اکنون مانع تحقق این منافع میشود .
قوای کار و تجارت و علم و هنر و دین امروز با یک روح بینالمللی سازشپذیر است ، ولی موج عقاید ملت پرستی بزرگترین سدی در راه تحقق این مقصود است . ( ک 6 ، ص 458 )
طرحِ حکومتِ جهانوطنی قطعاً برای طبقۀ بالادستِ جامعۀ بشری طرح جذّابی نیست زیرا که با مصرفگرائی و حیف و میل کردنِ منابع زمینی و فاصلۀ نامعقول طبقاتی در ستیز است .
نظریۀ جهانوطنی باید به پرسشهای بسیاری پاسخ دهد . تکلیف برتریطلبیهای فردی چه خواهد شد ؟ انگیزههای فردی ، مالکیت فردی و قلمروِ فرد تا کجا مجاز است ؟ تکلیف شرکتهای عظیم و فراگیر در سطح زمین چه خواهد شد ؟